He Won’t Go
I let it fall, my heart
گذاشتم قلبم سقوط کنه
And as it fell, you rose to claim it
و در حالي که داشت سقوط ميکرد تو بلند شدي تا فتحش کني
It was dark and I was over
همه جا تاريک بود و من به اخر خط رسيده بودم
Until you kissed my lips and you saved me
تا اينکه تو منو بوسيدي و نجاتم دادي
My hands, they’re strong
دستهاي من قوي ان
But my knees were far too weak
اما زانوانم اونقدر قوي نبودن
To stand in your arms
تا بتونم توي اغوشت محکم باشم
Without falling to your feet
و به پات نيفتم
But there’s a side to you that I never knew, never knew
اما يه چيزي رو در مورد تو هيچوقت نميدونستم…هيچوقت نميدونستم
All the things you’d say, they were never true, never true
هر چيزي که گفتي هيچوقت راست نبود…هيچوقت راست نبود
And the games you play, you would always win, always win
و با اين بازي هايي که در مياري تو هميشه برنده اي… هميشه برنده اي
But I set fire to the rain
اما من باران رو به آتش کشيدم
Watched it pour as I touched your face
و بارشش رو درحالي که صورتت رو نوازش ميکردم ميديدم
Let it burn while I cry
بذار باران مشتعل بشه در حالي که من گريه ميکنم
‘Cause I heard it screaming out your name, your name
چون من شنيدم!باران داشت اسم تو رو فرياد ميزد…اسم تو
When laying with you
وقتي با تو ام
I could stay there, close my eyes
ميتونستم اونجا بمونم و چشمامو ببندم
Feel you here, forever
و براي هميشه تو رو کنار خودم احساس کنم
You and me together, nothing is better
من و تو با هم هستيم و هيچ چيز بهتر از اين نيست
‘Cause there’s a side to you that I never knew, never knew
اما يه چيزي رو در مورد تو هيچوقت نميدونستم…هيچوقت نميدونستم
All the things you’d say, they were never true, never true
هر چيزي که گفتي هيچوقت راست نبود…هيچوقت راست نبود
And the games you’d play, you would always win, always win
و با اين بازي هايي که در مياري تو هميشه برنده اي… هميشه برنده اي
But I set fire to the rain
اما من باران رو به آتش کشيدم
Watched it pour as I touched your face
و بارشش رو درحالي که صورتت رو نوازش ميکردم ميديدم
Let it burn while I cried
بذار باران مشتعل بشه در حالي که من گريه ميکردم
‘Cause I heard it screaming out your name, your name
چون من شنيدم!باران داشت اسم تو رو فرياد ميزد…اسم تو
I set fire to the rain
من باران رو به آتش کشيدم
And I threw us into the flames
و خودم و تو رو به قلب شعله ها پرت کردم
Where I felt somethin’ die, ’cause I knew that
اونجا بود که مردن يه چيزي رو حس کردم
That was the last time, the last time
چون ميدونستم اين آخرين بار بود…آخرين بار
Sometimes I wake up by the door
بعضي موقع ها وقتي بيدار ميشم و مي فهمم پيش در خوابم برده
Now that you’ve gone, must be waiting for you
حالا که رفتي بايد منتظرت باشم
Even now when it’s already over
حتي حالا که اين عشق تموم شده
I can’t help myself from looking for you
نمي تونم دنبالت نگردم
I set fire to the rain
من باران رو به آتش کشيدم
Watched it pour as I touched your face
و بارشش رو درحالي که صورتت رو نوازش ميکردم ميديدم
Let it burn while I cried
بذار باران مشتعل بشه در حالي که من گريه ميکردم
‘Cause I heard it screaming out your name, your name
چون من شنيدم!باران داشت اسم تو رو فرياد ميزد…اسم تو
I set fire to the rain
من باران رو به آتش کشيدم
And I threw us into the flames
و خودم و تو رو به قلب شعله ها پرت کردم
Where I felt somethin’ die
اونجا بود که مردن يه چيزي رو حس کردم
‘Cause I knew that that was the last time, the last time, oh
چون ميدونستم اين آخرين بار بود…آخرين بار
Oh, no
Let it burn, oh
بذار مشتعل شه
Let it burn
بذار مشتعل شه
Let it burn
بذار مشتعل شه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ